بسم رب الشهداء والصدیقین
فصل، فصل میهمانی بود و نور، فصل پرواز پرستوهای خوب، بچه ها مثل کبوترهای شاد کوچ میکردند روی بال باد، یکی یکی پر میزدند از خانه هایشان، دستاشون داشت بوی کربلا، اونها شاد میرفتند اما سهم کوچه ها اشک بود و کاسه های آب و دعا.
بچه های شهر ما گلچین شدند و کوچه ها با اسماشون آذین شدند، عکساشون گل کرد روی طاقچه ها، فصل گل، فصل دعا یادش بخیر، فصل سرخ لاله ها یادش بخیر.
یادش بخیر در همون فصل یعنی دهه ۶۰ شمسی مومنان همون کوچه و محل مسجدی را برای یادبود گلهای پرپر شده هایشان با نام مقدس الهادی بنا کردند.
مسجد شده بود پایگاه عشق ورزی مومنان به اهل بیت و عزم بزرگواری سرداری چون حاج امیر کاووسی سبب شد که مسجد افزون بر پایگاه اجتماعی به پایگاهی فرهنگی درآید، این یادبود اینک واقع در مجیدیه شمالی- شمس آباد بالاتر از میدان ملت خیابان صباح غربی با نام مسجد الهادی زینت بخشیده شده است.
ایجاد پایگاه بسیج از اقدام دیگر بزرگان این مسجد مقدس بود که سبب شد پروانه های نسل امروزمان به گرد این شمع گران بها درآیند و مسجد گلزارمان رونق بیشتری یابد، این پیشرفت تا جایی ادامه یافت که سبب گردید افراد هیئتی با نام چهارده معصوم (ع) بنیان کنند، هیئتی که هدف آموزش روخوانی کلام ا… مجید و تفسیر کلام الهی، توسل به ائمه اطهار و زنده نگه داشتن یاد گلهای پرپر شده و جانبازان و رزمندگان را دنبال میکرد.
با پیشرفت چشمگیر هیأت و با مجوز بزرگواران هیأتی دیگر برای رده سنی جوانان با نام هیأت ثارا… تاسیس گردید.
حالا دیگر مسجد ما همسایه ی گلزار شده بود که تمام محل از بوی خوشش سرشار میشد. سال ۱۳۷۸ در آستانه ایام فاطمیه همگی می خواستند محفلی تشکیل بدهند که در آن دلهای داغ دیده و از عشق لبریز شده ی مومنان نسبت به اهل بیت حضور داشته باشند. بنابراین محفلی با ذکر مصائب اهل بیت (ع) برگزار شد و نام هیأت ثارا… درخشانتر گردید.
هیأت ثارا… رفته رفته به سوی آمــــادگی برای ظهور خورشید تابناک حقیقت میرود، بچه های هیأت دستاشونو به همدیگه گره دادند و لحظه ی شکوه همیاری را نشان دادند اونها عهد کردند که آیتی از لحظه ی ظهور باشند و بر سر این کار هم پیمان شدند تا مرهمی بر زخم های منتظرانش باشند.
باشد که همچنان اینگونه سرافراز پیش روند تا نام نیکشان یادگار بماند که نزد ایزد مهربان این است نشان برتری.